صَيْفِيَه پغمان

ساخت وبلاگ

صَيْفِيَه پغمان

پیش من کمتر بگو افسانه پاریس را
زین جهان بی وفا گلگشت پغمانم بس است
(عشقری)
مقدمه :
ای کاش تاریخ به عقب برمیگشت و یکبار دیگر در این فصل تابستان روزهای جمعه را با دوستان و یا همصنفی ها و یا اعضای خانواده به پغمان میرفتیم و از هوای پُرحلاوت و صاف و زیبای آن با درختان سربه فلاک و باغستان های توت و زردآلو و آلو و چارمغز و آلوبالو و گیلاس و ... و چشمه ها و کاریز ها و ابشار های متعددی که از کنار صخره ها و سنگواره های بزرگی که درمسیر دریای خروشان پغمان افتاده است؛ لذت برد.


پغمان دومین شهر بود که شاه امان الله آنرا اعمار نمود. باوجودیکه چند قلعه و روستا و بازار مختصر از قدیم وجود داشت. شاه امان الله دارالامان را شهر حکومتی و اداری و پغمان را شهر تفریح و بالندگی و گلگشت اعمار کرد . برعلاوه تاج استقلال افغانستان به مثابه « طاق ظفر» باغ عمومی بزرگی را در جوار دهها عمارت زیبا و سینما و تیاتر و هوتل و کافه و منازل رهایشی برای زعمای دولت برپا داشت .


پمقان یا پغمان زادگاه شاه امان الله بود بنابران از وجه عین المال شخصی خویش برای سکونت و جای بودباش ایام تابستانی و پذیرایی مهمانان داخلی و خارجی عماراتی تعمیر و نام این محل را از پمقان به پغمان رسما" تبدیل نمود. ( 1)
پغمان شامل دو دره تفریحی و مشهور به نامهای دره پغمان و دره پشه‌ ای است. دره پغمان در میان خود دو دره کوچک دارد. نام یکی از آنها دره خوشک و دیگری دره چپ است. دریای کابل از همین دره پغمان سر چشمه می‌گیرد که در کتاب‌ها بنام دره اونی پغمان ذکر شده است.


در مرکز پغمان به فاصله سه کیلومتر دورتر یک تپه قرار دارد و یک محل تفریحی افغانستان است. با اضافه در بلندترین قلهء کوه پغمان حوض آب ایستادهء بنام حوض خاص موجود است . محلات دیگر قابل دید و گردش شامل هتل بهار، کافه مهتاب، خواجه مسافر ولی (شاه نعمت الله ولی)، زیارت دوازده امام، خواجه صاحب لک بخش درقریه خواجه لکن، خواجه پطوسان ولی در قول سیدها، سلطان بایزید بستامی درقریه گل سرخ، تپه پیر بلند در دره زرگر.

سیرتاریخی پغمان :
بابر در توزک خویش در مورد پغمان می نگارد که : « دیگر از توابع کابل مواضع چندی است در جانب غرب و جنوب کابل یک کوه کلانی پُربرفیست برف این سال به برف سال دیگر میرسد کم سال باشد که این برف به آن برف نرسد از یخدان های کابل اگر یخ تمام شود از این کوه برف آورده و یخ آب کرده میخورند از کابل میل شرعی راه بوده باشد...همچنان اضافه میکند که پغمان قرین این دو مواضع ( استالف و استرغنچ ) هست اما هوای او را هیچ نسبتی نیست کوه پربرف کوه پغمان است » (2 )
در جای دیگر در ذکر وقایع سال 911 هـ ق می نویسد که :« در این اثتا چنان زلزله شد که فصیلهای قلعه و بالای کوه در شهر و مواضع اکثر خانها هموار شده مردم در ته خانه و بام مانده مردند خانهای مواضع لمعان [ پغمان] تمام افتاده و هفتاد و هشتاد کد خدای بسامان تمام در ته خانها مانده مردند در میان لمغان [ پمغان] و بیگتوت یک پارچه زمینی که عرض او یک کته باش انداز او بوده باشد و یک تیرانداز پایان رفت از جای آن جای پریده چشمه ها پیدا شد » . ( 3)


بابر همچنان هنگامیکه برای اقارب و دوستان خویش سرزمین متصرفه خویش را به عنوان خلعت و انعام می بخشید مینویسد که : « چنانچه شاه بیگم آمدند لمغان (پغمان)( 4) را که از جای اعلی کابل است به ایشان دادم و دیگردرهرنوع فرزندی و خدمتکاری تقصیر نکردم » . (5 )
ضمنا" محمد علی اسلامی ندوشن، محقق و پژوهشگر ایرانی که چند دهه قبل به شهرهای مختلف افغانستان سفری داشته، در کتاب «صفیر سیمرغ» که خاطرات سفر به افغانستان است، پغمان را این گونه وصف کرده است: «...نزدیکترین ییلاق کابل ؛ پغمان است، مانند شمیران تهران، کم و بیش همان فاصله از شهر؛ قریه بسیار مفرّح و باصفایی است و باغ‌ های بزرگی دارد. ... خیابان‌های خاکی آن بسیار تمیز و صاف است و عصر تابستان که آب پاشی می‌شود، بوی گلی ازآنها بلند می‌شود که بسیار خوشایندتر از آسفالت است… ( 6)

ییلاق پغمان در گذشته نه چندان دور:
در گذشته ها مردم برای فرار از گرمای کابل و یا به خاطر برپاداشتن میله به روز های جمعه و یا شام پنجشنبه ها به خصوص ماه های جوزا ، سرطان، اسد، سنبله به پغمان میرفتند؛ این فاصله 25 کیلومتر را ثروتمندان و افراد متشخص با موتر های شخصی و برخی که پول کافی در بساط داشتند با تاکسی و برخی خانواده ها با سرویس از محل بنام میرویس میدان ( کوته سنگی) به صوب پغمان میرفتند. کرایه مسافر چندان زیاد نبود . اما سرویس ها چنانکه شاید و باید مستریح و به درد بخور میبود؛ نبود . اما مردم در داخل و حتی بام موتر نشسته و از هوای مسیر کابل - پغمان استشمام مینمودند.


موتر ها چندان سرعت نداشتند بیشتر از 40 تا 50 کیلومتر فی ساعت روی سرک اسفلت شده به جانب غرب در حرکت میشدند . هنوز در اون سالها پروژه خوشحال خان مینه آباد نشده بود به طرف راست خویش به فاصله دور و نزدیک ؛ ساختمان های سیلو، پل تخنیک و مرستون و روستا های سپین کلی، قلعه جواد، قلعه ناظر، کوشگک و قرغه ودرجناح چپ آن باغ ها، دهکده های مهتاب قلعه، انچی باغبانان، قلعه نیازبیگ، و دیوان بیگی الی قلعه قاضی دیده میشد. این مسیر بعد از ده دقیقه طی طریق از حصه انقطاع سرک کابل - غزنی - قندهار ؛ به سرک پغمان به طرف راست کوه بچه یی جلب توجه میکرد که بالای قُلهء آن زیارت « خواجه جم » قرار داشت و پنج دقیقه بعد به زیارت «خواجه مسافر» میرسید . از این جا به بعد سرک ارتفاع گرفته و موتر ها به مشکل راه می گشود. دراین مسیر به طرف راست تپه ها و در جناح چپ سرک اراضی زراعتی تا به دروازه ورودی پغمان یا « چندل بایی » ادامه داشت . هوا همچنان به سردی می گرایید و هوای گرم کابل به فراموشی سپرده میشد.به دو طرف سرک درخت های چارمغر و چنار های سربه فلک کشیده و قلعه های خورد و بزرگ برج دار گلی از دور و نزدیک در فراز تپه ها و درختان جلوه خاصی داشت . از عمارت و باغ مکتب گذشته از کنار تپه پغمان رد گردیده و در روستای چندبایی در بازاری واصل میشدند. که در دو طرف آن دکان های بنیه گری، میوه فروشی ، بقالی، کبابی، سماوارچی، رخت فروشی و ... وجود داشت . در این حصه روی دریای پغمان ، پل پخته سنگی است که وقتی ازآن میگذریم سرک الی باغ سپه سالار؛ میدان اسپ دوانی که در ایام جشن استقلال در گذشته انواع سپورت ها درآن صورت میگرفت تا بیگتوت و ارغنده مستقیما" امتداد دارد. از مواضع دیدنی این منطقه پارک بزرگ سپه سالار، میدان اسپ دوانی و دره بیگتوت و کوتی سهیل است . که در کمرکوه بنا یافته و در دوره امانیه به حیث سناتوریم از آن استفاده میشد. از جانب دیگر از بازار گذشته به فاصله چند متری در میدان مقابل ساختمان بزرگ؛ طاق ظفر یادگار استقلال افغانستان به نظاره می نشینیم. این طاق در ورودی پغمان است با کتیبه نام شهدای استقلال که در ورای آن کنده شده است عظمت تاریخ افغانستان را بازگو مینماید.


همچنان در گوشه این درب آبدهء کوچکی که روی گهواره از سنگ سفید دوستون مرمرین برخواسته و در وسط آن لوحهِ سنگی با زنجیر آویزان است به مشاهده میرسد این آبدهء عساکریست که در جنگ علم و جهل در سمت جنوبی شهید و درین جا از ایشان نامبرده است ( این یادگار برعلاوه منار علم و جهل در بریکوت شهر کابل است) از زیر رواق بزرگ طاق ظفر به طرف باغ عمومی پغمان مسیر باز نموده و فضای سرک ریگی مرطوب را سایه بید و چنار تاریک ساخته و در دو طرف جاده جویبار های روان آسیاب های آبی را در گردش انداخته به نظر میرسد.. سرک مذکور نزدیک دریای پغمان ارتفاع میگیرد و در مقابل مسجد جامع و برج بلند ساعت در چاراهی مشهور به دکان فولاد منتهی میگردد.
به طرف راست هوتل کوچک و مختصر و خوش ساخت و عمارتیکه قبلا" در آن دارالعلوم شرعی دایر بود منظره خاص می بخشید. به طرف چپ سرک در میدانی عمارتی کوچکی موجود بود که در منزل تحتانی آن دکانهای متعدد سگرت و میوه فروشی و چایخانه و رستوران به مشاهده میرسید.
از چارسو سرک های تپه پیربلند ، سرک بالاباغ، سرک سینمای پغمان و سرک دیگر از عمارت سلامخانه قدیم ؛ از پل سلامخانه گذشته به اینجا وصل میگردد. در وسط چار راه فوارهء در حوض کوچک مرمرین فوران داشته و در مقابل آن مسجد جامع و برج ساعت قد افراشته بود.

باغ عمومی مینونشان پغمان :
در صفه های مرتبه دار . میدان پرگل و ریاحین و شرشره ها و جویبار سیمگون آن گذشته در وسط باغ عمومی که محل فواره ها و کُرد های گل فلاکس است ؛ باغ عمومی را میتوان در تخیل آورد. جاییکه از خلال درخت های کورپه و درختان معمر و بزرگ جوز یا چارمغز و چنار و چندین فواره در فوران و عمارت مقبول کافهء مهتاب و چوبترهء که محل برگزاری ساز و اواز است و هزاران مرد و زن ، دختر و بچه و اطفال خورد و دل داده گان و عشاق با لباس هاس رنگین و نظیف مست و سرشار خنده های قهقه سرداده دست افشان و پایکوبان به هر طرف در گردش اند و صدای دول، ارمونیه، تنبور و توله و چنگ و چغانه از هرگوشه و بیشه با شرشره های آب یکجا شده و نغمه دل انگیز از خود بجا میگذارد. همچنان از تراس کافهء مهتاب در روز؛ جمع و جش هموطنان و دند و درهء پفمان را در باغ عمومی نظاره کرد و در شبها مهتاب را با زیبایی آن جلوه گر شد.
باغ عمومی و کافهء یا قهوه خانه مهتاب در جای قرار دارد که جانب شرق و شمال آن پوزه کوه و تپه پیربلند واقع است که زمانی توپ چاشت از آنجا فیر میشد. آنطرف تپهء پیر بلند باغ های میوه و ابادی دره زرگر و پراچی واقع و به طرف دیگر محوطه پغمان ، خانه ها و باغ های میوه و کوتی ها و عمارات استقرار دارد. چنانچه طرف سمت جنوب و جنوب شرق کوتی ها، باغ ها دریای پغمان ، سرک و دهکده و خانه های منفرد در بین درختان جلوه خاص دارد. به طرف غرب در دامنه کوه بالاباغ، ارگ شاهی، و سایر عمارات خورد و بزرگ شخصی و رسمی افتاده است .همچنان ذکر « دره » را نمیتوان دراین مختصر از چشم دور نمود در بین دره محوطه خوش زیب و محل خوشگذرانی و جایگاه عشرت جوانان بود که با کلمات نمیتوان وصف کرد.

پارک و باغ تپه پغمان :
برای تماشای باغ قشنگ و زیبا راه مذکوررا ادامه داده و بعد از طی چند گولایی در فراز تپه با صفای میرسیم که میدان وسیعی را تشکیل میدهد و با کرد های گلها و چمن و با ستون های سنگی، چوبتره ها و کتاره ها مرمرین و فواره هایکه از دل زمین فوران داشته و به حوض های مرمرین فرو میرزد در زیبایی این تپه می افزاید.
پارک و باغ تپه پغمان یکی از عصری ترین باغ های کابل به شما میرفت .که با خصوصیات و ریزه کاری های هندسی وهنری ؛ کیفیت باغ را به تعریف میگرفت .
در سمت جنوب پارک در درهء پهلوی آن باغ دیگری وجود دارد که توسط زینه های عریض مرمرین از این پارک به آن باغ راه میکشاید. وقتی در باغ مرتبه دار انسان قدم میگذارد؛ از مشاهده شلاله های اب و استخر مقبول و اب نیلگون آن ، از میدان های چمنی از بته های گل و انواع درخت های زینتی آن ، از چمنزار ها و سرکهای کم بر و خیابان های ریگی و نهر آب جاری و حوض وسیع آن از هوای لطیف و گوارا و فضای معطر و نشاط انانیکه برای تفریح از کابل میروند؛ تراوت انگیز میگردید. که با تآسف این جنگ لعنتی همه را به آتش کشید.
تا اینکه در سال 1392 هـ ش قصر مرمرین بالای این تپه اعمار گردید تا جشن نوروز 1393 هـ ش با اشتراک مهمانان زیادی از کشورهای حوزه نوروز درین محل تجلیل گردد اما متأسفانه نظر به دلایل امنیتی این جشن در ارگ ریاست جمهوری برگزار گردید. نا گفته نباید گذاشت که امروز دوباره پغمان جان گرفته است در فصل‌های بهار و تابستان خصوصأ جمعه‌ ها مردم زیاد کابل و ولایات با وجود زورگویی قومندان ها که تازه صاحب ثروت و نام و نشان شده اند؛ گاه و بیگاه برای میله به این مناطق زیبا می‌روند.

اما در پایان :
به خاطریکه دره و زیبایی پغمان را از طریق راه دومی آشنا شوید ناگزیر از طاق ظفر به راه دیگرکه به طرف قرغه تا گردنه باغ بالا ادامه دارد راه خود را با ز کنید . بعد از طی سه کیلومتر در حصه « چارمغز لکی » ؛ سرکی از این جاده منشعب میگردد تا پارک تپه امتداد دارد. و با گذر از تپه و گردش در پارک راه خود را به طرف قرغه باز میکند. این سرک در گذشته یگانه راه پغمان بود تا بند قرغه سراشیبی و گولالی ها منظره خاص به این سرک میدهد. زمانیکه به بند قرغه برسید در آن سالها اطرا ف این بند بسیار ساده و با هوای دلپذیر همراه بود فقط رستوران سپوژمی و تاسیسات بند و ملحقات و پارک مقبول زیر بند که به صد ها فواره در چمنزار آن فوران داشت و محل خوشگذرانی و تفریح بود به چشم میخورد و بعد از گذر از بند قرغه به قطعه عسکری و چاراهی قمبر و مقابل اکادمی پولیس و مرستون کابل از نزدیک سیلوی مرکز و تعمیر پلی تخنیک وارد باغ بالای کابل میرسید .( 7)

زیرنویسها :
1 - فوفلزایی ـ عزیزالدین، فرهنګ باستان کابل، ج دوم، 1387 هـ ش، ص 928.
2 - بابر - ظهیرالدین محمد، تُزک بابر، ترجمه خان خانان ، بمبی، 1308 هـ ق ، ص 86 .
3 - بابر ، ایضا"، ص 99 - 100 .
4 - یارقین - معاون سرمحقق دکتور شفیقه ، بابر نامه ( واقعات کابل ) ؛ مقدمه، ترجمه متن و تهیه فهارس ، کابل ، 1386 هـ ش، ص 150 .
5 - بابر، اثر قبل الذکر، ص 127 .
6 - پغمان نزدیکترین ییلاق کابل ؛ سایت : ایران دری رادیو . یکشنبه 23 جوزا 1395 هـ ش .
7 - غرغشت - محمد ناصر، رهنمای کابل، کابل ، 1345 هـ ش ، ص 57 - 61 .

+ نوشته شده توسط شاه محمود محمود در سه شنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۶ و ساعت 14:33 |
افغانستان فردا...
ما را در سایت افغانستان فردا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bafghanistanefardab بازدید : 312 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 22:49